وبلاگ فرهاد مرتضی پور

Farhad Mortezapour's Blog

وبلاگ فرهاد مرتضی پور

Farhad Mortezapour's Blog

nullable type در دات نت 2

value type ها در دات نت فریم ورک 2 الحاقی دارند که یا مقداری میگیرند و یا null هستند که به آن ، نوع هایnullable  می  گویند. برای مثال اگر به int32 نیاز داشته باشیم می توانیم آنرا بصورت زیر تعریف کنیم :

ادامه مطلب ...

S SHARP

در یک جمله #S زبان برنامه نویسی و قابلیتهای SmallTalk را به محیط دات نت اضافه میکند. SmallTalk اولین محیط واقعی تولید و توسعه نرم افزارهای شی گرا بود که حتی عده ای وی را پدر جاوا میخوانند.

ادامه مطلب ...

مثلث خیام

می خواهیم برنامه ای به زبان C بنویسیم که اعداد زیر را به کمک یک ماتریس تا 10 سطر ساخته و چاپ کند :

1

1        1

1        2        1

1        3        3        1

1        4        6        4        1

1          5        ..        ..        ..        ..

 این مثلث اعداد را مثلث خیام نیوتن میگویند. اگر ماتریسی را به این شکل در نظر بگیریم :

1        ..        ..        ..        ..        ..

1        1        ..        ..        ..        ..

1        2        1        ..        ..        ..

1        3        3        1        ..        ..

1        4        6        4        1        ..

..        ..        ..        ..        ..        ..

میتوان گفت هر درایۀ ماتریس پایین مثلثی از جمع دو درایۀ بالا و بالا سمت چپ خود درست شده است یعنی :

a i,j = a i-1, j + a i-1, j-1

 

void main()
{
    int a[10][10], i, j;
    for(i=0;i<10;i++)   //
 ابتدا ستون اول و قطر اصلی را برابر یک قرار میدهیم
    {
        a[i][0]= 1;
        a[i][i] = 1;
    }

    for(i=2;i<10;i++)   
//باقی خانه ها را به شکل یاد شده محاسبه میکنیم
        for(j=1; j            a[i][j] = a[i][j-1] + a[i-1][j-1];

    for(i=0;i<10;i++)   
//چاپ ماتریس پایین مثلثی
    {
        for(j=0; j<9-i; j++)  
// چاپ فضای خالی قبل از اعداد برای ساختن شکل مورد نظر
            cout<< "        ";
        for(j=0; j<=i; j++)  
// چاپ درایه های ماتریس
            cout << a[i][j];
    }
}

برنامه تاریخ شمسی به زبان C

در این یادداشت الگوریتم تبدیل تاریخ میلادی به تاریخ شمسی را معرفی و به زبان C پیاده سازی کرده بودم که می توانید سورس آن را بصورت آماده از اینجا دانلود کنید

ویژوال بیسیک : تبدیل عدد به معادل حرفی آن

در این یادداشت تابع تبدیل عدد به معادل حروفی آنرا ارائه می کنم. عمدتا در سیستم های مالی و حسابداری نیاز است معادل حروفی اعداد هم نمایش داده شده یا چاپ شوند که توابع زیر این نیاز را پاسخ می دهد. مثلا برای چاپ یک چک روی خود برگه چک ، علاوه بر نیاز به چاپ مبلغ عددی چک لازمست تا مبلغ حروفی چک هم روی برگه چاپ شود.
نحوه استفاده از تابع :
تابع Adad که در زیر ارائه شده است یک عدد را بعنوان ورودی گرفته و معادل حروفی آن عدد در زبان فارسی را بعنوان خروجی تولید می کند. مثلا (Adad(1373 مقدار "یک هزار و سیصد و هفتاد و سه" را بعنوان خروجی تولید می کند.

Function Adad(ByVal Number As Double) As String

If Number = 0 Then

Adad = "صفر"

End If

Dim Flag As Boolean

Dim S As String

Dim I, L As Byte

Dim K(1 To 5) As Double

 

S = Trim(Str(Number))

L = Len(S)

If L > 15 Then

Adad = "بسیار بزرگ"

Exit Function

End If

For I = 1 To 15 - L

S = "0" & S

Next I

For I = 1 To Int((L / 3) + 0.99)

K(5 - I + 1) = Val(Mid(S, 3 * (5 - I) + 1, 3))

Next I

Flag = False

S = ""

For I = 1 To 5

If K(I) <> 0 Then

Select Case I

Case 1

S = S & Three(K(I)) & " تریلیون"

Flag = True

Case 2

S = S & IIf(Flag = True, " و ", "") & Three(K(I)) & " میلیارد"

Flag = True

Case 3

S = S & IIf(Flag = True, " و ", "") & Three(K(I)) & " میلیون"

Flag = True

Case 4

S = S & IIf(Flag = True, " و ", "") & Three(K(I)) & " هزار"

Flag = True

Case 5

S = S & IIf(Flag = True, " و ", "") & Three(K(I))

End Select

End If

Next I

Adad = S

End Function

 

Function Three(ByVal Number As Integer) As String

Dim S As String

Dim I, L As Long

Dim h(1 To 3) As Byte

Dim Flag As Boolean

L = Len(Trim(Str(Number)))

If Number = 0 Then

Three = ""

Exit Function

End If

If Number = 100 Then

Three = "یکصد"

Exit Function

End If

 

If L = 2 Then h(1) = 0

If L = 1 Then

h(1) = 0

h(2) = 0

End If

 

For I = 1 To L

h(3 - I + 1) = Mid(Trim(Str(Number)), L - I + 1, 1)

Next I

 

Select Case h(1)

Case 1

S = "یکصد"

Case 2

S = "دویست"

Case 3

S = "سیصد"

Case 4

S = "چهارصد"

Case 5

S = "پانصد"

Case 6

S = "ششصد"

Case 7

S = "هفتصد"

Case 8

S = "هشتصد"

Case 9

S = "نهصد"

End Select

 

Select Case h(2)

Case 1

Select Case h(3)

Case 0

S = S & " و " & "ده"

Case 1

S = S & " و " & "یازده"

Case 2

S = S & " و " & "دوازده"

Case 3

S = S & " و " & "سیزده"

Case 4

S = S & " و " & "چهارده"

Case 5

S = S & " و " & "پانزده"

Case 6

S = S & " و " & "شانزده"

Case 7

S = S & " و " & "هفده"

Case 8

S = S & " و " & "هجده"

Case 9

S = S & " و " & "نوزده"

End Select

 

Case 2

S = S & " و " & "بیست"

Case 3

S = S & " و " & "سی"

Case 4

S = S & " و " & "چهل"

Case 5

S = S & " و " & "پنجاه"

Case 6

S = S & " و " & "شصت"

Case 7

S = S & " و " & "هفتاد"

Case 8

S = S & " و " & "هشتاد"

Case 9

S = S & " و " & "نود"

End Select

 

If h(2) <> 1 Then

Select Case h(3)

Case 1

S = S & " و " & "یک"

Case 2

S = S & " و " & "دو"

Case 3

S = S & " و " & "سه"

Case 4

S = S & " و " & "چهار"

Case 5

S = S & " و " & "پنج"

Case 6

S = S & " و " & "شش"

Case 7

S = S & " و " & "هفت"

Case 8

S = S & " و " & "هشت"

Case 9

S = S & " و " & "نه"

End Select

End If

S = IIf(L < 3, Right(S, Len(S) - 3), S)

Three = S

End Function

آرایه ها در دلفی

دلفی به ما امکان می دهد آرایه‌هایی از هر نوع متغییری را ایجاد کنیم. برای تعریف آرایه به صورت زیر عمل میکنیم

var

   array[indexType1, ..., indexTypen] of baseType;

در این تعریف برای نامگذاری آرایه، از قانون نامگذاری متغییرها استفاده میکنیم و مقدار اولیه را نیز درون یک جفت کروشه قرار می دهیم.

نکته: شما می توانید به جای استفاده از کروشه [] از ترکیب پرانتز نقطه استفاده کنید:

d(.i.):= 3 + i; // Equivalent d[i]:= 3 + i;

نکته: وقتی که شما یک آرایه را تعریف می کنید احتیاجی ندارید که به آن مقدار کمترین یا بیشترین بدهید:

var

   A : array [Boolean] of integer;

begin

   A[True] := 50;

   A[False] := 100;

end;

نکته: توابع Low و High کران‌های پایین و بالای یک متغییر آرایه‌ای یا نوعی یا ترتیبی را بر میگردانند:

for I := 0 to High(X) do  S := S + X[I];

 

آرایه‌های ثابت

آرایه های ثابت می توانند توسط ساختار ثابت نوع دلفی تعریف شود. نوع ثابت که همیشه با عبارت Const تعریف می شود، نه تنها مانع تغییر مقدار پارامتر می شود، بلکه کدهای بهینه بیشتری برای رشته‌ها و رکوردهای رد شده به توابع تولید می کند. ما هنگامی از این نوع استفاده می کنیم که نخواهیم مقدار رد شده به یک تابع تغییر کند.

type

   TDay = (Sunday, Monday, Tuesday, Wednesday, Thursday, Friday, Saturday(;

const

   DayNames : array [TDay] of String[9] = ('Sunday', 'Monday', 'Tuesday' ,'Wednesday', 'Thursday', 'Friday', 'Saturday');

var

   Today : TDay;

begin

   Today := TDay(DayOfWeek(Date));

   ShowMessage('Today is ' + DayNames[Today]);

end;

 

آرایه‌های دینامیکی

آرایه‌های دینامیکی، آرایه‌های تحلیلی پویایی هستند که ابعاد آنها موقع کامپایل شدن شناخته شده نیست. برای اعلان آنها کافی است یک آرایه بدون بعد تعریف کنید:

var MyFlexibleArray: array of Real;

قبل از به کار گیری آرایه‌های دینامیکی، ابتدا باید از رویه SetLength برای تخصیص حافظه آرایه استفاده کرد:

SetLength (MyFlexibleArray, 2; (

نکته: آرایه‌های دینامیکی همیشه مبتنی بر صفر می باشند.

نکته: شما می‌توانید آرایه‌های دینامیکی را قبل از رسیدن به ترک قلمرو از حافظه خارج کنید:

MyFlexibleArray := nil;

نکته: مقدار حافظه‌ای که در اختیار آرایه قرار میگیرد، به طول آرایه ونوع عناصر آن بستگی دارد. به عنوان مثال اگر آرایه‌ای از نوع صحیح به طول 10 داشته باشیم 4*10 بایت حافظه به آن اختصاص می‌یابد.

فشرده‌سازی آرایه‌ها

در دلفی شما هنگامی که ساختار خود را تعیین کردید می‌توانید با استفاده از کلمه کلیدی packed اطلاعات ذخیره شده خود را متراکم کنید:

type TNumbers = packed array[1..100] of Real;

نکته: استفاده از packed سرعت دسترسی به اطلاعات را کند میکند. در مورد آرایه‌ای از کاراکترها این مورد سازگارتر می‌باشد.

آرایه‌های چند بعدی دینامیکی

برای تعریف آرایه‌های چند بعدی دینامیکی، تنها کافی است ...array of را در ساختار خود تکرار کنید. به طور مثال:

type

   TMessageGrid = array of array of string;

var

   Msgs: TMessageGrid;

این تعریف یک آرایه دو بعدی از رشته‌ها می باشد. سپس باید به آرایه خود فضا نسبت داد:

SetLength(Msgs, I, J);

شما می‌توانید آرایه‌های چند بعدی دینامیکی خود را به صورت غیر مستطیلی (Not Rectangular) ایجاد کنید. ابتدا رویه SetLength را صدا زده و پارامتر بعد اول را بدهید:

var

   Ints: array of array of Integer;

SetLength(Ints, 10);

ما 10 سطر به آرایه خود اختصاص دادیم. از این پس، شما می توانید ستونهای خود را در هر زمان (با اندازه‌های مختلف) تخصیص دهید:

SetLength(Ints[2], 5);

برنامه چند لایه

برنامه چند لایه چیست؟

در معماری چند لایه تمام برنامه به چندین بخش تقسیم می شود. این بخش ها می توانند فیزیکی یا منطقی باشند. هر بخش کار خاصی را انجام می دهد مثلا نمایش اینترفیس کاربر یا دسترسی به داده ها. برنامه می تواند به هر تعداد لایه داشته باشد ولی به هر حال بیشتر برنامه ها سه لایه مجزا دارند که عبارتند از :

  • Presentation Layer
  • Business Logic Layer 
  • Data Access Layer

همان طور که احتمالا حدس زده اید، لایه Presentation چیزی نیست به جز بخشی از نرم افزار که با کاربر برنامه شما ارتباط برقرار می کند ( اینترفیس برنامه شماست ) نمایش داده ها به کاربر نهایی و اجازه به آنان برای ارتباط داشتن با داده ها، اصلی ترین وظیفه این لایه است.

در بیشتر موارد داده هایی که توسط کاربر وارد می شوند نیاز به اعتبارسنجی یا پردازش اضافی دارند. این مسوولیت لایه Business Logic است.

در نهایت داده های برنامه شما نیاز به ذخیره و بازیابی از طریق یک انبار داده دارند ( مثلا سیستم مدیریت دیتابیس های رابطه ای یا RDBMS و یا XML , .. ) این وظیفه توسط لایه دسترسی به داده انجام  می شود.

به طور خلاصه، فرآیند مورد نظر ما این گونه کار می کند:

- کاربر برای داده های برنامه درخواستی ارسال می کند.
- لایه
Data Access داده های مورد نظر را بازیابی می کند و از طریق لایه Business Logic آن ها را به لایه نمایش می فرستد.بعضی مواقع لایه دسترسی به داده ها، این داده ها را مستقیما به لایه نمایش ارسال می کند.
- لایه نمایش اطلاعاتی که باید نمایش داده شوند را از طریق لایه
Business Logic دریافت می کند.
- کاربر داده ها را تغییر می دهد و عمل مناسب در مورد آن ها را اجرا می کند ( مثل اضافه یا به روز کردن داده ها )
- لایه
Business Logic صحت داده های وارد شده توسط کاربر را بررسی می کند ( داده ها را اعتبار سنجی می کند)
- اگر داده ها معتبر باشند آن ها را برای به روز رسانی در بانک اطلاعاتی به دست لایه دسترسی به داده می سپارد.

مزیت های برنامه های چند لایه

- برنامه ها به چند بخش منطقی جدا از هم تقسیم می شوند و اتصال میان UI ( رابط کاربری ) ، پردازش ها و بانک اطلاعاتی کم می شود.
- تغییر در بانک اطلاعاتی یا روال های دسترسی به داده ها تاثیری در لایه نمایش یا برنامه کلاینت نخواهد گذاشت.
- برنامه کلاینت با عبارات
SQL آمیخته نخواهد شد.
- نام جداول و ستون ها به طور موثری از برنامه کلاینت حذف می شوند.
- برنامه کلاینت نمی فهمد که داده ها از کجا آمده اند ( چیزی که به آن
location transparency گفته می شود )
- تغییر یا گسترش برنامه بسیار ساده تر خواهد شد، بدون نیاز به تغییر یا کامپایل مجدد برنامه کلاینت.

نکته منفی در معماری چند لایه این است که شما باید تعداد زیادی بخش ها و کلاس های از هم جدا در نرم افزار بسازید. اما به هر حال مزایای این روش بیشتر و برتر از معایب آن است.

انتخاب های لایه Presentation

دو انتخاب اصلی برای ساخت یک لایه نمایش در دات نت وجود دارد. آنها فرم های ویندوزی یا فرم های وبی ASP.NET هستند.

با استفاده از ویندوز فرم ها شما می توانید برنامه های دسکتاپ فرم محور ( form base ) معمول را بسازید. برنامه های ویندوز فرمی می توانند المان های رابط کاربری بسیار غنی به کاربر پیشنهاد کنند.آن ها کم و بیش شبیه به فرم های ویژوال بیسیک هستند.

جذاب ترین گزینه برای توسعه لایه نمایش استفاده از وب فرم های ASP.NET است. کنترل هایی مثل دیتاگرید، دیتالیست و تقویم ( Calendar ) یک رابط کاربری قدرتمند را با مقدار کمی کد فراهم  می کنند.

انتخاب هایی که در بالا برای ساخت یک لایه نمایش بررسی کردیم می توانند توسط زبان های مختلفی مثل سی شارپ  یا ویژوال بیسیک دات نت پیاده سازی شوند.

انتخاب های لایه Business Logic

لایه Business logic از چندین بخش که کارهایی نظیر اعتبار سنجی کار، گردش کار یا کارهای مشابه را انجام می دهند تشکیل شده است.

کامپوننت های دات نت این لایه را شکل می دهند. شما می توانید با interop از کامپوننت های COM استفاده کنید ولی این کار کارآیی را پایین خواهد آورد.

وب سرویس های ASP.NET هم می توانند به عنوان یک business logic  عمل کنند. اما به هر حال آن ها را نمی توان در همه شرایط به عنوان جایگزین کامپوننت ها به کار برد. وب سرویس ها تنها زمانی قابل استفاده خواهند بود که اعتبار سنجی در جایی بیرون از شبکه شما اتفاق افتاده باشد.

کامپوننت هایی که شما توسعه می دهید به ماندن روی ماشین های مشابه نیازی ندارند. با استفاده از .NET Remoting شما می توانید آن ها را روی چندین ماشین توزیع کنید.

انتخاب های لایه Data Access 

این لایه با دستکاری داده ها مثل اضافه ، حذف و به روز رسانی آن ها سر و کار دارد. داده هایی که به آن ها اشاره کردیم می توانند در RDBMS یا  XML قرار داشته باشند. شما باید لایه دسترسی به داده را چنان طراحی کنید که دیگر لایه ها نیازی به دانستن وضعیت انبار داده ها نداشته باشند.

ADO.NET فناوری دسترسی به داده تحت دات نت است. اگر چه ADO.NET از طریق کلاس های DataReader اجازه دسترسی به داده های در هنگام اتصال را می دهد ولی بیشترین تمرکز روی دسترسی به داده ها در زمان متصل نبودن است. دیتاست نقش کلیدی را در این مورد بازی می کند. در بعضی موارد شما می توانید ADO را هم برای دسترسی به داده ها استفاده کنید ولی استفاده از آن باید دلیل معتبری داشته باشد. از ADO استفاده نکنید فقط به خاطر اینکه RecordSet ها را دوست دارید !

این جا هم کامپوننت های دات نت لایه را تشکیل می دهند. همان طور که قبلا گفته شد شما می توانید از کامپوننت های کلاسیک COM هم استفاده کنید.

همچنین وب سرویس ها هم می توانند لایه دسترسی به داده را شکل دهند. این مخصوصا زمانی درست است که دیتابیس شما فراهم کننده  ( provider )  داده ندارد. در این گونه موارد شما می توانید مقداری کد  برای اتصال به داده ها و پر کردن دیتاست ها و بازگرداندن نتایج درون دیتاست به درخواست کننده داده بنویسید.

علاوه بر ADO.NET شما می توانید از امکانات سیستم مدیریت دیتابیس خود مثل توابع و یا روال های ذخیره شده ( Stored Procedures ) استفاده کنید.

ارسال داده از یک لایه به لایه دیگر

در تمام موارد به ارسال اطلاعات از یک لایه به لایه دیگر نیاز است، به طور معمول برنامه نویسان از رشته ها ، آرایه ها ، رکوردست های غیرمتصل برای رسیدن به این هدف استفاده می کنند. در دات نت ، دیتاست ها یک راه فوق العاده برای انتقال اطلاعات میان لایه ها فراهم می کنند. شما حتی می توانید با برنامه نویسی یک دیتاست بسازید و آن را با داده های خودتان پر کنید. اگر اشیا را خیلی دوست دارید می توانید از Typed DataSets استفاده کنید که در واقع کلاسی مشتق شده از کلاس دیتاست است که جداول و سطرها را به شکل یک شی معرفی می کند.

 

منبع : Digital Life

چند نمونه از تبدیل مبنای اعداد در دلفی

تغییر مبنای یک عدد از مبنای هشت به Integer

function OctToInt(Value: string): Longint;

var

    i: Integer;

    int: Integer;

begin

int := 0;

for i := 1 to Length(Value) do

begin

int := int * 8 + StrToInt(Copy(Value, i, 1));

end;

Result := int;

end;

 

تغییر مبنای یک عدد Integer به مبنای هشت

function IntToOct(Value: Longint; digits: Integer): string;

var

    rest: Longint;

    oct: string;

    i: Integer;

begin

oct := '';

while Value <> 0 do

begin

rest := Value mod 8;

Value := Value div 8;

oct := IntToStr(rest) + oct;

end;

for i := Length(oct) + 1 to digits do

oct := '0' + oct;

Result := oct;

end;

 

تبدیل یک عدد هگزادسیمال به باینری

function HexToBin(Hexadecimal: string): string;

const                                                        

    BCD: array [0..15] of string = ('0000', '0001', '0010', '0011', '0100', '0101', '0110', '0111','1000', '1001', '1010', '1011', '1100', '1101', '1110', '1111');

var

    i: integer;

begin

    for i := Length(Hexadecimal) downto 1 do

    Result := BCD[StrToInt('$' + Hexadecimal[i])] + Result;

end;

مسابقات برنامه نویسی ACM

مسابقات ACM همه ساله در چند مرحله در سرتاسر جهان برگزار می شود. موضوع این مسابقات برنامه نویسی و طراحی الگوریتم بهینه است. بدین ترتیب که گروههای شرکت کننده در قالب تیمهای سه نفره باید به سوالاتی که پاسخ آنها کدهای برنامه نویسی هستند جواب دهند. هدف در این مسابقات یافتن استعدادهای برتر برنامه نویسی است که عموما توسط شرکت های بزرگ به کار گرفته می شوند. پشتیبان این مسابقات شرکت های بزرگی همچون IBM هستند.

دانشگاه صنعتی شریف نیز متولی برگزاری یکی از این مسابقات در آسیاست که همه ساله در اواخر پاییز برگزار می شود. در این مسابقات تیمهایی از دانشگاههای سرتاسر آسیا از جمله دانشگاههای داخل کشور در رقابتی تنگاتنگ برای حضور در مرحله نهایی و مسابقات جهانی پا به میدان می گذارند.

همانطور که عنوان شد تیمهای شرکت کننده در این مسابقات از سه عضو تشکیل می شود که بنا بر یک قانون نانوشته اما ضروری باید واجد شرایط خاصی باشند. از جمله اینکه:

1- باید به یکی از زبانهای برنامه نویسی متداول و اعلام شده توسط کمیته اجرایی مسابقات تسلط کامل داشته باشند. این زبانها عموما C++ ، C و یا جاوا  می باشند.

2- اعضای تیم باید تسلط کافی بر مفاهیم طراحی الگوریتم ، بهینه سازی الگوریتم ، پیچیدگی الگوریتم ، ساختمان داده ها و ... داشته باشند.

3- حداقل یکی از اعضای تیم باید تسلط کامل بر زبان انگلیسی داشته باشد تا بتواند سوالات را به زبان مادری ترجمه و در اختیار سایر اعضای گروه قرار دهد. ( سوالات این مسابقات در تمامی مراحل به زبان انگلیسی طرح می شود.)

4- حداقل یکی از اعضا باید دست به تایپ خوبی داشته باشد تا بتواند الگوریتمهای طراحی شده را سریعا به کد تبدیل کند. (تمامی مراحل این مسابقات به صورت عملی و در پشت کامپیوتر برگزار می شود.)

تبدیل الگوریتم به کد خود یک مهارت بزرگ است که در واقع عامل اصلی طبقه بندی تیمها در مسابقات اینچنینی محسوب می شود.

برای آشنایی بیشتر شما با این مسابقات دو نمونه سوال اینجا قرار شده :

منبع aachp

دلفی : ارسال پیام در ICQ

var

    Form1: TForm1;

    csend: string;

implementation

{$R *.dfm}

 

procedure TForm1.Button1Click(Sender: TObject);

begin

    cSend := 'POST http://wwp.icq.com/scripts/WWPMsg.dll HTTP/2.0' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Referer: http://wwp.mirabilis.com' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'User-Agent: Mozilla/4.06 (Win98; I)' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Connection: Keep-Alive' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Host: wwp.mirabilis.com:80' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Content-type: application/x-www-form-urlencoded' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Content-length:8000' + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'Accept: image/gif, image/x-xbitmap, image/jpeg, image/pjpeg, */*' + chr(13) + chr(10) + chr(13) + chr(10);

    cSend := cSend + 'from=' + edit1.Text + ' &fromemail=' + edit2.Text + ' &fromicq:110206786' + ' &body=' + memo1.Text + ' &to=' + edit3.Text + '&Send=';

    clientsocket1.Active := True;

end;

 

procedure TForm1.ClientSocket1Connect(Sender: TObject; Socket: TCustomWinSocket);

begin

    clientsocket1.Socket.SendText(csend);

    clientsocket1.Active := False;

end;